سفارش تبلیغ
صبا ویژن

10ثانیه

صفحه خانگی پارسی یار درباره

جنون

جنون
دردا که در این بادیه دلها همه خون است
در کوی تو آشفته شدن باز جنون است

نفرین به تو ای پادشه مکر و جدایی
در محضر خوبان گنهت باز فزون است

ره عشق
چندیست دلم حادثه جوی ره عشق است
بیچاره گنه کرده ولی گشته چه سرمست

انگار  هوای  قفس  کوی  تو  دارد
پس خوب نگر هر چه به سر بوده همین هست

شب یلدا
آسمان مرثیه خوان شب یلدای تو گشت
بستر سبز وجودت به تمنا ننشست

یک نفس گر طلبی بود ز جان می دادم
تا بدانی که دگر بغض تو در خنده شکست

از کتاب خواب رنگی شیوا جانقربان